وجه تسمیه شهر یزد "

واژه هایی که در تواریخ ، سفرنامه ها ، سیاحتنامه ها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام حتی ماد و پارت تا دوران کنونی به یزد داده شده است عبارتند از :

الف : آتشکده یزدان – ایز - ایزاطیخه – ایزدیس – ایساتیس – ایستخای

ک : کت – کتروا - کته – کث – کثه – که – کهثه

گ : گث – گبست

د: دارالسیاده – داراشیعه – داراالعباده – دارالمومنین

ش : شهر ایزد

ی : یزجی – یزد – یزدان شهر – یزدان گرد – یست – یسدی – یسن – یکس 

واژه « یزش » به معنای ستایش و نیایش در زبان پارسی میانه است . 

واژه « یزدان » یا « یزتان » نیز می باشد که معنای پاک ، مقدس ، فرخنده و در خور آفرین است به معنی ذات خدا است . یعنی آفریننده خوبی ها ، پاکی ها و شهر خداست و این آخرین نامی است که در دوران ساسانیان بدان خوانده شده است . 

واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در « یشت » یا « یزت » و « یسن » داردبا مفاهیمی چون ستایش ، نیایش ، پرستش ، ایزد و... که یکی از فصول پنجگانه اوستا هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شده است . 

ایساتیس یا « فرافر» عیناٌ شهر کنونی نبوده بلکه شش فرسخ بالاتر از این شهر به سمت فرافر « هرفته » در دامنه کوه مهریز قرار داشت و شاید ایساتیس همان است که در جغرافیای بطلمیوس به نام « ایستیخای » در بیابان کارمانیا « کرمان » از آن یاد شده است . ایساتیس در آثار جغرافیایی پیش به گونه « ایزا طیخه » به معنی یزد هم آمده است . 

کثه که بیشتر کتب نام یزد را بدان خوانده اند که معنی شهر کوچک است زیرا در فارسی باستان این واژه به معنای کوچک است زیرا کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بوده است .

اصطخری درباره یزد می گوید :« کثه مرکز یزد ، شهری است درحاشیه کویر دارای هوای خوب ودرعین حال واجد آسایش وتنعم شهر های بزرگ است » . 

درزمان ساسانیان به فرمان یزد گرد اول در این محل شهری نباشد که آن را « یزدان گرد » نام نهادند . 

بعداز آمدن اسلام وگرایش مردم یزد به دین اسلام عنوان دارالعباده یادرالعباده به این شهر داده شد . زیرا علاء الدوله کالنجار از ملکشاه سلجوقی تقاضای حکومت یزد را کرده بود تادرآن جا به عبادت بپردازد .

 خانم فاطمه دانش يزدي

يزدفردا                                   پايگاه ميراث فرهنگی يزد

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا